"تا با غدیر ما چه کند هرم سرنوشت"از" محمد کاظم کاظمی "
هر میوه ای که دست رساندیم چوب شد
ما لایق بهار نبودیم، خوب شد
ما لایق بهار نبودیم، خوب شد
این گیرودار ماوشما درمیان راه
چون روزه بازکردن پیش از غروب شد
دردا در این میانه درختی که داشتیم
قربانی لجوج ترین دارکوب شد
آن آتشی که غیرت صدآفتاب داشت
دریک نفس برودت قطب جنوب شد
آفت نبود تا طپش آرزو نبود
این خانه گرخراب شد از رفت وروب شد
تا با غدیر ما چه کند هرم سرنوشت
طغیان رود نیل -که دیدم- رسوب شد
محمد کاظم کاظمی
+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم آبان ۱۳۸۸ ساعت 11:24 توسط محمود رضا آذرخش
|